خط سوم | شمس تبریزی

پیج اینستاگرام با جمعیت حدود ۱۰.۰۰۰ نفر به بیان مسائل مربوط به ادیان، عرفان، حکمت، فلسفه، مسائل اجتماعی و… بصورت مفصل می پردازد. دوستانی که در آنجا حضور دارند اکثرا از متفکرین حوزه ادیان، عرفان و علوم انسانی، فعالان، تصمیم گیران و تصمیم سازان حوزه های فرهنگی و اجتماعی هستند.

حدود پنج سال پیش بود که پیج اینستاگرام با هدف نزدیک کردن انسانها فعال شد. پس از تحقیقاتی که انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که اختلاف بین اکثر آدمها بخاطر تفکرات خودشان نیست! بلکه فکرهایی که به ایشان تزریق شده است، باعث اختلاف می شود. تنها چیزی که اختلافی در مورد آن نبود، وجود نیرویی بود که بر انسان تاثیر دارد و تفکرات خدامحور از آن با اسم خدا و بیخداها به آن وجدان، ناخودآگاه و. می گفتند. از آنجایی که اختلاف بین شریعت‌ها نیز تا حد مناقشه و هتک حرمت مقدسات پیش می رفت، خط سوم می بایست کاملا مستقل عمل می کرد. آنجا بود که پایه تفکرات را بر خداشناسی و عرفان قرار دادم زیرا در وجود این نیرو اختلافی نداشتیم.

همیشه پست ها با یک تصویر که بر روی آن بیتی شعر نوشته شده است شروع می شود و در این اواخر، موسیقی هم به آن اضافه شده است. اما در کپشن همیشه به بررسی جنبه های مشترک و راهکارهای کاربردی در زمینه ادیان و عرفان و خداشناسی پرداخته می شود.

پس از گذشت مدتی، به این نتیجه رسیدم که صوفی نمی تواند در قبال رنج انسانها بی تفاوت باشد و همین باعث شد که بررسی مسائل اجتماعی نیز در دستور قرار بگیرد. خط سوم هرگز وارد مسائل حاشیه ای و ت نشد زیرا شخصا اعتقاد دارم که باید تی خدایی داشت اما وارد ت‌بازی ها نشد.

از همان ابتدا با پدیده ای مواجه شدم که شاید در هیچ جای دیگری نتوان تجربه کرد. دوستان و عزیزانی که نظرات خود را در زیر پستها بیان می کردند، از جنس عوام نبودند و با پاسخهای عوامانه قانع نمی شدند. و همین باعث می شد که با احتیاط بیشتر و بر مبنای مطالعه و تحقیق نوشته شود. جمعیت پیج اینستاگرام خط سوم هرگز از ۱۱۰۰۰ نفر بیشتر نشد اما هر کسی که می آمد، از متفکرین این حوزه بود. همین باعث می شد که خط سوم به محل بحث و تبادل نظر بزرگان شریعت ها، مذاهب، اساتید، صاحبان قلم، رومه نگاران و. تبدیل شود و چون همیشه مبنا را بر احترام متقابل قرار داده بودیم، به ندرت دعوا می شد. نکته جالب این بود که دوستان هم با تحقیق و ذکر منبع کامنت می نوشتند و به جرأت می توانم بگویم که گاهی کامنت های دوستان از پست ها مفیدتر بود. با توجه به دلایل فوق، ذکر پست در پیج خط سوم مثل سایر پیجها نیست مثلاً در پنج سال گذشته، کلا حدود ۳۰۰ پست نوشته شد که هر کدام جای تفکر بسیار دارد.

تأثیرگذاری خط سوم را اصلا نمی توان دست کم گرفت. گاهی در جریانات مختلف که خط سوم اظهار نظر می کرد، شاهد بودم که از نماینده مجلس گرفته تا برانداز و از طلبه تا کشیش در دایرکت مشغول صحبت بودند. مثلاً در جریان دختر آبی، به محض اظهار نظر خط سوم در عرض دو ساعت، تمام جو اینستاگرام تغییر کرد و دلیل آنرا باید حضور عزیزانی دانست که هرکدام صاحب رسانه و تریبون و منبر و شبکه هستند و حتی اگر یکی از ایشان اقدام به نشر مطلب خط سوم کند، ناگهان نیم میلیون نفر با آن مواجه می شوند.

پستهای خط سوم جنبه عمومی ندارد و نسبتا تخصصی هستند و همیشه نوشتن از یک جرقه شروع می شود. در بسیاری از موارد، خودم هم نمی دانم که چه می نویسم اما در نهایت می بینیم که مثلاً دو نفر هرکدام برداشتی مستقل و شاید متناقض دیگری از پست کرده که اتفاقا برای هردو مفید است. در این لحظه است که به یاد جمله ای از شمس تبریزی می افتم که گفت:همه حرفم به وجه کبریا می ماند». حالا من که در حد این حرفها نیستم اما گاهی به این نتیجه می رسم که ما قلم هستیم در دست خطاط» و اوست که می نویسد. آیا باور ندارید که اراده ی خدا به بهترین نحو جاری می شود؟

در پایان از شما دعوت می کنم که به پیج اینستاگرام سر بزنید و نظر خود را بگویید. شاید نظر شما برای دوستی که در پی جواب، کامنتها را میخواند باعث گشایش شود.

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.